و خدا هست

ساخت وبلاگ
    کشیدم   گفت چیکار داری میکنی؟   لبخند زدم گفتم هیس بذار باشه!!   با تعجب نگام کرد میدونستم چی فکرمیکرد   گفتم یه روزی بهشون نیاز پیدا میکنی،     همون روزی که از ته دل صدام میزنی   همون روزی که دلت میگیره ، همون روزی که از دنیا میبری   فقط کافیه بیای و اینو نگاه کنی   و زل زد به ستاره کوچیکی که گوشه ی دفترش کشیده بودم   یازده سالم بود فقط ،و تا وقتی باهاش همکلاس بودم   و تا وقتی بغل دستش مینشستم   سرکلاس وقتی حواسش نبود با هرچی که دستم بود میکشیدم.   گوشه های دفترش تا وقتی فارغ التحصیل شد ستاره بارون بود...   و من عوض نشدم   هنوزم که هنوزه برای همکلاسیام میکشم همکلاسیای دانشگاه!   هرکی که و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : میای,برات,ستاره,بکشم؟, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

  من عاشق زمستانم    اما تو را عاشق تر!    تویی که خبر قاصدک هایی که فرستاده بودم را شنیدی    تویی که دست هایت را گذاشتی روی سرم     تویی که گیسوی آرزوهایم را بافتی    تویی که تاب زندگیم را هل دادی با تمام قدرت    گفتی برو.... گفتی اگر هم بیفتی باد را خواهم فرستاد    و یا شاید پرنده ای که سوارت کند    تویی که آدم ها نشناختنت  ولی تو بر قلبشان آگاه بودی   تویی که چشمکت خیلی بیشتر از چشمک ستارگانت  به دلم نشست      تویی که  گفتی نترس     و دستانم را محکم گرفتی     گفتی برو  من کنارت خواهم  بود     آری     خدای قاصدک ها و خبرهای پرنور     من زمستان را عاشقم    اما تو را عاشق تر... :)  + نوشته ش و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahzadehsu بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

موهاش طلایی بود، با پوست سفید و چشمای سبز ِعسلی شبیه عروسکا بود، از همون بچگی دلم میخواست همش نگاش کنم،   دلم میخواست  دست بکشم به اون موهای براقش  که شبیه یه   تیکه از خورشید بود و چشمای یشمیش که انعکاس قدرت خدا بود صورتشو دوست داشتم  اصلا  بخاطرهمین بود که شخصیت اصلی داستانمو   شبیه اون کردم و نفهمید!  همبازی خیلی خوبی بود و یه دوست همیشه همراه  اما من به قول خودش همیشه قهرمیکردم و چقد اذیت میشد    شیطنت عجیبی داره و همیشه بهش میگم تو خیلی بدجنسی!   اما ته دلم میدونم یه قلب قشنگ داره   به قشنگیه همون موهای طلایی بچگیش! اسمش آسمون شب رو یدک میکشه اما بنظرم خود ِ خورشیده  حتی رنگ چشماشم با خور و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : خورشید, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

  شاید   من همان دخترک موی بلند با لباس درازم   مثل همان هایی که شاهزاده ها میپوشند   همان دخترکی که بر روی بلندترین دره ی سرزمین رویاهایش    می ایستد            و مینوازد   همانی که وقتی مینوازد چشمانش را میبندد تا قلبش آرشه را هدایت کند   همان دخترکی که باد با موهایش میرقصد....   آری این منم   همان حقیقت پنهان ، درون آشفتگی های زمینیم    من با همین موسیقی به زبان می آیم   این منم رویای پنهان حقیقی!   مرا اینگونه ببین ، مرا اینگونه بشنو   من آنی نیستم که روی زمین راه میروم   من همانم که روحم سرزمین های سبز را میپیماید   من حقیقی ام پشت دروازه قلبم نهفته است   لمس کن با چشمان درونت و گوش کن با و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : تولدت,مبارک,شاهزاده, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

  من از این آدم ها دلگیرم   آدم هایی که قلب همدیگر را نمیبینند   آدم هایی که آنقدر درگیر این زمین بی ارزش شده اند   که یادشان رفته روح هم هست   آدم هایی که پا میگذارند روی احساس هم   آدم هایی که آدم ترسش می آید بگوید دوستت دارم   چون جنبه ش را ندارند   آری من دلم گرفته  از همین آدم ها   آدم هایی که خدا را فقط در کلمات میجویند   نه در احساس پاک یکدیگر   آدم هایی که لبخند را هم به منظور می گیرند   آدم هایی که گم شده اند میان انبوهی از دنیای کاغذی  یک فاتحه ختم کنید               برای روح های مرده * شکستی.....تمام شدم.... + نوشته شده در  جمعه پانزدهم اسفند ۱۳۹۳ساعت 23:15  توسط شاهزاده ی شب  | و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : دلگیرم, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

دســــــت هایت را بازکنبگذارنسیم روی گونه هایت بـــــرقصدچشــــــم هایت را ببندبگذارباد تو را با پروازهم آوازکنداینجا سرزمین رویاستو زیباترین جلوه ی خورشید،غروبش، همیشه نمایان استچشـــــــمانت را ببنداینجا سرزمین توستاینجا سرزمین تمام کسانیست که باوردارند بـــــال را.آری، اینجا سرزمین توستسرزمینی که جایی ، دراعماق قلبت، می خواهی!این جا نفرت جایی نداردجنگ معنا نداردحسادت تعریف نشده استاین جا صلح است و سیبچشـــــم هایت را ببنددســـــــت هایت را بازکنگوش بسپارمی شنوی؟جهان دارد سخن می گویدآری، بیا پیمان ببندیمبیا اینجامن به تو راز ورود را خواهم گفتمن به تو خواهم آموخت چگونه صدای درختان را بشنویبی و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : خداحافظ,تهرانخداحافظ,روزای,ماجرای, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

   شیشه ای بود، میدانی که..؟   قلبش را میگویم   پر بود از معجزه و لمس دستان خدا   پر بود از آسمان و ستاره های رنگی   میدانی صدای چه میداد؟     صدای وزش باد میان درختان           صدای زمزمه ی جیرجیرک ها                                و صدای سکوت ماه   میدانی که چه کسی...؟   شاهزاده را میگویم!   شیشه ی قلبش   تــَـرَک داشت، درد داشت   اما پر بود از صدای آواز گنجشک ها   دیده بودی که...نه؟   افتاد و شکست یا....انداختن؟   حالا دیگر گنجشک ها مرثیه میخوانند   و ستاره هایش از سرمای تنهایی میلرزند *...... *رمز لقب "قصریت" :) + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۳ساعت 11:31  توسط شاهزاد و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : شیشه,شاهزاده, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

 تو روح داری              من هم دارم                         "او " هم دارد    "او" جهان را میگویم    مگر میشود این همه زیبایی بدون روح و جان باشد؟    مگرمیشود درختان با آن همه احساسشان بدون قلب باشند    و ستارگان با آن همه دانایی بدون جان؟    دریچه ی قلب جهان گشوده است    دریچه ی قلب جهان از جنس روح خداست ازجنس روح ما!!    بیا درهای قلبمان را بازکنیم نه برای انسان های این دیار    بیا درهای قلبمان را بروی روحی که درجریان این دنیاست بگشاییم    بیا دست هایمان را بگیریم، نه دست های تنمان    دست هایی که سرچشمه اش از خداست    دنیا و آسمان ها چیزی فراتر از آن چه که میبینی، هست     تاکنون شده با قلبت و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : جهان, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

  - به هر قیمتی؟   برگشتم و نگاش کردم   سرمو برگردوندم و باز زل زدم به جوی آب جلوی روم   و جواب دادم : وقتی میتونم باید انجام بدم   وقتی توانشو دارم تا آخرین حد ممکن باید تلاش کنم!   - آدم که نباید هرچی از دلش میگذره انجام بده   - وقتی میتونم چرا که نه، میدونی که روحیه من چقد ماجراجو هست!   - تو که دیدیش ، حتما باید بری پیشش؟   نگاه میکنم به "خرس بزرگ" و میگم : آره حتما!   نمیشه پرید، با پاهای برهنه م میزنم به آب،    سرده و گِلی و لَزَج،خیالی نیست   حالا اونورم ، قدم هام رو تندتند برمیدارم، میرسم بهش   از نزدیک چقدر بزرگه و من چقدر کوچیک   کار طبیعته یا آدما؟؟   میرم بالای صخره ها تا بهش نزدیک و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : بزرگ, نویسنده : shahzadehsu بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17

دســــــت هایت را بازکنبگذارنسیم روی گونه هایت بـــــرقصدچشــــــم هایت را ببندبگذارباد تو را با پروازهم آوازکنداینجا سرزمین رویاستو زیباترین جلوه ی خورشید،غروبش، همیشه نمایان استچشـــــــمانت را ببنداینجا سرزمین توستاینجا سرزمین تمام کسانیست که باوردارند بـــــال را.آری، اینجا سرزمین توستسرزمینی که جایی ، دراعماق قلبت، می خواهی!این جا نفرت جایی نداردجنگ معنا نداردحسادت تعریف نشده استاین جا صلح است و سیبچشـــــم هایت را ببنددســـــــت هایت را بازکنگوش بسپارمی شنوی؟جهان دارد سخن می گویدآری، بیا پیمان ببندیمبیا اینجامن به تو راز ورود را خواهم گفتمن به تو خواهم آموخت چگونه صدای درختان را بشنویبی و خدا هست...ادامه مطلب
ما را در سایت و خدا هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahzadehsu بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:17